خرده اندیشه

نوشته‌ها، ترجمه‌ها و اندکی از اندیشه‌های پراکنده‌ی من

خرده اندیشه

نوشته‌ها، ترجمه‌ها و اندکی از اندیشه‌های پراکنده‌ی من

داستانک...

هنگامی که دریافت به پایان رسیده، از آن پس تنها زمان حال را درک می‌کرد...
پس زنگ ساعت را تنظیم کرد...
و هر ده دقیقه، صدای زنگ را قطع می‌کرد...
تا ابد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد