خرده اندیشه

نوشته‌ها، ترجمه‌ها و اندکی از اندیشه‌های پراکنده‌ی من

خرده اندیشه

نوشته‌ها، ترجمه‌ها و اندکی از اندیشه‌های پراکنده‌ی من

کریستین هاریلا و تنجین لاما شرپا رکوردی تازه در فتح 14 قله برپا داشتند.




ترجمه: محمد علیزاده عطار
اوایل امروز، کوهنورد نروژی کریستین هاریلا و کوهنورد نپالی تنجین لاما شرپا با بهره‌گیری از یک پنجره‌ی آب و هوای بسیار کوتاه در کوه کی2، آخرین قله از 14 قله‌ی هشت هزار متری را فتح کرده و این چالش را در تنها 92 روز به پایان رساندند و یک رکورد جهانی جدید ثبت کردند. به این ترتیب این دو کوهنورد از رکورد شش ماه و شش روزه کوهنورد بریتانیاییِ نپالی تبار، نیرمال «نیمز» پورجا در سال 2019 که موضوع فیلم مستند 14 قله: هیچ چیز ناممکن نیست، پیشی گرفتند.
هاریلا که دارای چندین رکورد سرعت در ارتفاع بالا از جمله سریع‌ترین تراورس اورست-لوتسه توسط یک زن است، در سال 2022 می‌توانست این رکورد را برپا دارد، اما مشکلات ویزا مانع او و تیم همراهش شد و مجبور شد دو قله باقی مانده‌ی چواُیو و شیشاپانگما در تبت را رها کند. اوایل سال جاری در گفتگویی با مجله‌ی بِیس، این زن 37 ساله از تصمیم خود برای این رکوردشکنی صحبت کرد و آن را نشانه‌ای برای زنان مشتاق کوهنوردی عنوان کرد که آنها نیز قادر به انجام کارهای بزرگ در دنیای کوهنوردی هستند. او گفت: ما نیاز به الگوهایی داریم تا به جوانان و زنان جوان نشان دهند که آنها هم قادر به انجام هر کاری هستند.
هاریلا زمانی که اولین تلاش خود را برای چالش 14 قله آغاز کرد، کمابیش تازه به دنیای کوهنوردی وارد شده بود و در نتیجه‌ی مشکلات مالی و مشکل در یافتن حمایت‌کننده‌ی مالی، خانه‌ی خود را در نروژ فروخت تا بودجه سفرش تامین شود. تلاش دوم او برای فتح هشت هزار متری‌ها نشان از عزم راسخ و سرسختی هاریلا و نیز مهارت و تخصص راهنمای نپالی او لاما است که اهل منطقه ماکالوی نپال است اما در کاتماندو زندگی می‌کند.
سخنگوی تیم مطبوعاتی هاریلا در بیانیه‌ای بیان داشت: تخصص ارزشمند و ارتباط عمیق لاما با کوهستان در موفقیت آن‌ها در پیمایش آن سرزمین مرتفع و سخت‌گذر و رویارویی با شرایط آب‌وهوایی سخت نقشی اساس داشته است.
رکورد قبلی 14 قله‌ی کریستن یک سال و پنج روز بود و با تکمیل صعود به 14 قله در سال جاری با زمان 92 روز، رکورد او به یک چهارم زمان قبلی کاهش یافت. حالا به نظر می‌رسد او سودای دیگری هم در سر می‌پروراند، او قصد دارد با صعودی دوباره به دو قله‌ی چواُیو و شیشاپانگما، رکورد دیگری هم برپا سازد: دو مرتبه صعود به چهارده قله‌ی هشت هزار متری دنیا در طی تنها یک سال.
در مورد صعودهای کریستن هاریلا فیلم مستندی در حال ساخت است که به محض انتشار، ترجمه‌ی فارسی آن توسط من به علاقمندان تقدیم خواهد شد




منبع:
https://www.base-mag.com/kristin-harila-and-tenjin-sherpa-set-new-world-record-for-14-peaks/

تبلیغ فیلم مستند "14 قله" با زیرنویس پارسی


فیلم مستند "14 قله" در مورد کوهنورد نیرومند نپالی "نیرمال پورجا" است که توانسته 14 قله‌ی هشت هزار متری جهان را در تنها شش ماه و شش روز صعود کند. رکورد قبلی هشت سال بوده است.




دانلود رایگان کتاب صوتی "فراتر از ممکن" نوشته‌ی نیرمال پورجا، ترجمه‌ی محمد علیزاده عطار

لینک دانلود کتاب صوتی به صورت یک‌جا:

کتاب صوتی "فراتر از ممکن" نوشته‌ی نیرمال پورجا، ترجمه‌ی محمد علیزاده عطار


لینکهای دانلود فصل به فصل:

پیشگفتار

فصل اول:مرگ یا افتخار

فصل دوم: امید خداست

فصل سوم: مردن بهتر از ترسو بودن است

فصل چهارم: بی‌امان در جستجوی برتری و کمال

فصل پنجم: در منطقه‌ی مرگ

فصل ششم:شنا به سوی ماه

فصل هفتم: عملیات

فصل هشتم: سنگین‌ترین شرط‌بندی

فصل نهم: احترام به دست آوردنی است

فصل دهم: عادی بودن شدید‌ترین‌ها

فصل یازدهم: عملیات نجات

فصل دوازدهم: به سوی تاریکی

فصل سیزدهم: هنگامه‌ی آشفتگی

فصل چهاردهم: تب قله

فصل پانزدهم: سیاست کوهستان

فصل شانزدهم: پاپس کشیدن در وجود ما نیست

فصل هفدهم: در میان توفان

فصل هجدهم: کوهستان وحشی

فصل نوزدهم: طرز فکر کوهستان

فصل بیستم: برنامه‌های افراد

فصل بیست و یکم: حماسه

سخن پایانی: بر فراز قله، پیوست‌ها و پاورقی‌ها


انتشار کتاب "فراتر از ممکن" نوشته‌ی "نیرمال پورجا" ترجمه "محمد علیزاده عطار"

نخست جا دارد از زحمات جناب آقای رضا زارعی رییس محترم فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی تشکری ویژه بنمایم. به ویژه زحمت ایشان در بازخوانی کتاب و تصحیح اشتباهات من در بخش‌های تخصصی کوهنوردی که به هرچه بهتر شدن ترجمه کمک شایانی کرده است.
و نکته‌ی دیگر این که ترجمه‌ی این کتاب در بهمن ماه 1399 به پایان رسید و تا پایان مرداد ماه 1400 در انتظار پاسخ ناشر بودم. قولی داده شده بود اما به سرانجام نرسید. من هم همچنان منتظر بودم تا شاید ناشر برای چاپ کتاب به نتیجه‌ی مثبت برسد و در نهایت به من گفته شد که با توجه به وضعیت بازار نشر از بازگشت سرمایه مطمعن نیستیم و از چاپ معذور. از طرفی آقای رضا زارعی هم به من اطلاع دادند که دوستان بسیاری به ایشان پیام می‌دهند و بی‌صبرانه منتظر انتشار این کتاب هستند، در نتیجه تصمیم گرفتم بدون گرفتار شدن در فرایند فرسایشی انتشار، این کتاب را به طور رایگان در اختیار دوستان علاقمند و کوهنوردان عزیز قرار بدهم. همچنین از گران‌مایگان عزیز تقاضا می‌کنم در صورت به اشتراک‌گذاری این کتاب، مشخصات اثر از جمله نام مترجم را به طور کامل ذکر فرمایید.
امیدوارم از خواندن این ماجرای حماسی و زیبا لذت ببرید.
محمد علیزاده عطار
شهریور 1400


کتاب را از  "اینجا" دانلود کنید.




مکمل...خوردن یا نخوردن... مسئله این است!


استاد بزرگ سوسای ماسوتاتسو اویاما گفته اگر هزار روز تمرین کنی هنوز در آغاز راهی، اما اگر ده هزار روز تمرین کنی، یک استاد هستی


در کنار بیشتر باشگاه‌های بدنسازی، یه مغازه‌ی فروش انواع مکمل و پودر پروتئین و قرص و کراتین هست که رو دیوار بیرون یا داخل مغازه هم یه پلاکارد گنده از یه گولاخ پر از ماهیچه که یه شورت جی استرینگ پوشیده و بدنشو رنگ کرده، نصب شده و قهرمانی فلان مسابقه رو بهش تبریک گفتن.

تبلیغ بهتر از این نمیشه... بچه‌ی مردم که تازه 15 سالش شده و هنوز پشت لبش درست حسابی سبز نشده، عکس آقا گولاخه رو می‌بینه و فروشنده‌ی گولاخ رو هم میبینه که یه تی‌شرت سه شماره کوچیکتر از اندازه‌ش پوشیده و وارد مغازه میشه. فروشنده با یه لحن عشوه خرکی  و روشنفکر مآبانه که انگار در 25 رشته کارشناسی ارشد و 3 تا پی اچ دی داره و تازگیا هم پی اچ دی کاندیدای رشته‌ی فیزیک اتمی شده از دانشگاه آزاد سولوقون علیا، شروع می‌کنه واسه اون نوجوون از همه جا بی‌خبر در مورد پروداکتهاش توضیح دادن، اما اصلن لازم نیست خودشو به زحمت بندازه، از همون لحظه‌ی ورود به مغازه، بچه به تله افتاده، فقط این که چقدر خرج کنه مسئله‌س. در مورد اون بچه، موضوع ناآگاهیه، در مورد بزرگترها حماقت محض. کسی که حاضر نیست یه قرص سرماخوردگی رو به راحتی بخوره، چون از عوارضش می‌ترسه، به سادگی مقدار زیادی خرج چیزی می‌کنه که اصلن از ترکیباتش، اصالتش و پایبندی شرکت سازنده‌ش به اصول اولیه انسانی آگاه نیست.

طبیعیه که شرکتهای سازنده این مواد برای ترغیب و تشویق خریدار به خرید دوباره، دست به هر دوز و کلکی بزنن و افزودن هورمون به انواع محصولات و از جمله پودرهای پروتئین هم یکی از همین کلکهاست. برخی میگن این هورمونها گرونه و اضافه نمیشه، ولی شوربختانه شما کاملن در اشتباهید. در مقیاس فروش این کمپانی‌ها، براشون کاملن مقرون به صرفه هم هست. در ضمن هیچ اجباری به افزودن مواد اصل و مرغوب هم ندارن. در نتیجه می‌بینید یه جوون لاغر مردنی در عرض شش ماه تا یک سال تبدیل به یه گولاخ میشه. از طرفی و با تاسف بسیار در باشگاه‌های بدنسازی، رابطه‌ی مراد و مریدی وجود نداره. بیشتر به اصطلاح مربیان نه مجوز باشگاه دارن و نه حکم مربی‌گری و در بیشتر مواقع همونها به مشتری‌های باشگاهشون توصیه می‌کنن چه قرص و آمپول و پودری مصرف کنن.

گرانمایه، ورزش کار ساده‌ای نیست، همون‌طور که صعود به کوه ساده نیست، شما باید زحمت بکشید، تلاش کنید و سی سال از جون مایه بذارید تا به کمربند دان 5 کاراته برسید، هیچ رزمی‌کاری، کشتی‌گیری، جودوکاری رو سراغ دارید که در عرض یک سال استاد شده باشه، به قولی باید استخون ترکوند تا به جایی رسید.


روش تمرین 5



روش صحیح گرم و سرد کردن بدن
شوربختانه بیشتر افراد ورزشکار با روش صحیح گرم کردن بدن پیش از تمرین و سرد کردن بدن پس از تمرین آگاه نیستن و یا حال اجراشو ندارن، و بدتر این که خیلی از مربیان باشگاه‌های ورزشی هم به درستی با اهمیت گرم و سرد کردن بدن آشنا نیستن. بچه‌ی مردم میره باشگاه که ورزش کنه و سلامت باشه، ولی در اثر روش اشتباه و یا کم کاری جناب مربی دچار کشیدگی شدید ماهیچه و تاندون و یا آسیب به مفاصل میشه.
فرق نمی‌کنه شما قراره چه ورزشی بکنین، ولی صحیح‌ترین و موثرترین روش گرم کردن بدن، دویدن آهسته هست، همچنین در مورد دوچرخه، رکاب زدن آهسته، در مورد شنا، شنای آهسته و نیز کوهنوردی، آغاز آهسته‌ی فعالیت به مدت چند دقیقه. در مواردی که در باشگاه تمرین می‌کنین و امکان دویدن نیست، مثل تمام باشگاه‌های بدنسازی، انواع فعالیت‌های درجا باید پیش از تمرین انجام بشه.
همین‌طور به منظور سرد کردن بدن، باز هم باید به طور آهسته فعالیت‌هایی رو که ذکر کردم انجام داد.
اما دلیل این کار چیه؟ همون‌طور که موتور خودرو رو باید گرم کرد و کم کم بهش فشار آورد، بدن هم باید آهسته و پیوسته به فاز فعالیت شدید وارد بشه، ضربان قلب بالا بره و جریان خون سریعتر بشه و تبادل اکسیژن و دمای بدن هم به همین واسطه افزایش پیدا کنه. دوم این که ماهیچه‌ها، مفاصل و اتصالات ماهیچه‌ها به مفاصل هم دامنه‌ی حرکتیشون افزایش پیدا کنه تا دچار آسیب نشن. عکس این عمل هم باید پس از تمرین انجام بشه تا ضربان قلب به آهستگی کم بشه و بدن به آرامش برسه.

نکته‌ی بسیار مهم: به هیچ عنوان حرکت‌های کششی رو برای گرم کردن بدن در آغاز تمرین انجام ندید، بهترین زمان برای انجام حرکات کششی در پایان تمرین هست.

روش تمرین 3


امری بدیهیه که ورزش یکنواخت باعث رُکود بدن میشه. بطور مثال اگر شما شش ماه و روزی شش کیلومتر بدوید، بدنتون پس از یک مدت به این فشار عادت می‌کنه و روند پیشرفت متوقف میشه. درنتیجه باید به تمرین تنوع داد و بدن رو زیر فشارهای گوناگون قرار داد.
تمرین‌های سنگین مثل دو نمونه‌ای که پیش از این گفتم هم برای هر هفته طراحی نشده، در واقع اون نمونه‌ها برای یک فشار حداکثری به بدن هست و طبیعیه که بدن انسان همیشه در حالت حداکثر توان نیست. شما باید توان بدن خودتون رو در بازه‌های زمانی گوناگون بسنجید. وزشکاران حرفه‌ای این نکته رو به خوبی یاد گرفتن و تمرین‌هاشونو جوری برنامه‌ریزی می‌کنن که در زمان مسابقه‌، بدنشون در حالت توان حداکثری باشه.
یک روش تمرین برای نمونه، به این صورت هست که هفته‌ی اول ماه رو با تمرین‌های سبک شروع کنید، مثلن هر روز یک و نیم ساعت دویدن با سرعت هفت کیلومتر، هفته‌ی دوم رو به دوچرخه اختصاص بدید و هر روز 2 ساعت با سرعت 20 کیلومتر رکاب بزنید، هفته‌ی سوم ترکیب دویدن و رکاب زدن به صورت یک ساعت برای هر کدوم با همون سرعت‌ها و هفته‌ی چهارم رو برای تمرین با حدکثر فشار اختصاص بدید.
مشکل دیگه اینه که در این روشها‌ بالاتنه هیچ فشاری رو متحمل نمیشه. برای فشار به بالاتنه هم میشه به این صورت عمل کرد: هنگام تمرین در هر ده دقیقه، 20 تا شنا، 10 تا بارفیکس، و چند نمونه حرکت شکم انجام بدید. من بیشتر مواقع یک کش تمرین به همراه می‌برم و به یه درخت وصل می‌کنم و در هر ده دقیقه، 3 دقیقه تمرینهای بالاتنه انجام میدم. آشکاره که شما نباید این سه دقیقه ها رو برای دویدن یا رکاب زدن به حساب بیارید.


روش تمرین 2


تمرین با دوچرخه از این جهت که فشار کمی به زانوها وارد می‌کنه، برای تمرین‌های ریکاوری بعد از یک تمرین سنگین خیلی خوبه، همین‌طور برای مواقعی که شما یه مدت از تمرین دور بودین و می‌خواین آهسته آهسته تمرین رو شدت بدین. اما در کنار بالا رفتن استقامت، تمرین تنها با دوچرخه در تمرین دادن تمام نقاط و ماهیچه‌های بدن موثر نیست. در نتیجه باید تمرین‌های ترکیبی انجام داد که البته روشهای زیادی هم وجود داره. من ترکیب دوچرخه، دویدن، تمرین با وزنه و کوهنوردی رو خیلی موثر و کارامد دیدم. چندین برنامه هم برای انجام این روش تمرین طراحی کردم. یکی از این برنامه‌ها که از روز پس از صعود به یک قله‌ی متوسط از نظر درجه‌ی سختی و ارتفاع مثل توچال انجام میشه، به این ترتیبه:

فرض کنیم جمعه صعود انجام شده و قراره جمعه‌ی آینده هم صعود کنیم:

روز اول (شنبه): دوچرخه‌سواری آهسته، دوساعت با سرعت متوسط 15 کیلومتر در ساعت، به منظور ریکاوری و جلوگیری از کوفتگی ماهیچه‌ها و تشکیل اسید لاکتیک

روز دوم (یک‌شنبه): دویدن، یک ساعت با حداقل سرعت متوسط ده کیلومتر در ساعت، تمرین کمابیش سبک با دوچرخه، یک ساعت با حداقل سرعت متوسط 20 کیلومتر در ساعت

روز سوم (دوشنبه): تمرین سنگین با دوچرخه، به مدت یک ساعت با حداکثر توان ممکن، سرعت متوسط نباید از 30 کیلومتر  کمتر باشه. در ادامه و بدون فاصله، یک ساعت دویدن با حداقل سرعت 12 کیلومتر در ساعت

روز چهارم (سه‌شنبه): تمرین سنگین با دوچرخه، به مدت یک ساعت با سرعت متوسط 25 تا 30 کیلومتر در ساعت. در ادامه و بدون فاصله، دویدن، یک ساعت با حداقل سرعت متوسط 12 کیلومتر در ساعت

روز پنجم (چهارشنبه) : دویدن آهسته، به مدت یک ساعت و با سرعت کمی تندتر از راه رفتن سریع.

روز  ششم (پنج شنبه): استراحت

روز هفتم (جمعه): صعود به قله‌ی مورد نظر


پی‌نوشت:

الف: توجه به ضربان قلب از نکات کلیدی و مهم این تمرین هست. هدف ما افزایش کارایی خون‌رسانی و سامانه‌ی تنفسی بدن هست، در نتیجه پیش از تمرین روز دوم و سوم و چهارم، به قول معروف خودتون رو گرم کنید و سعی کنید ضربان قلب تا حدود 100 ضربه بالا بره، بعد از اون رکوردگیری رو شروع کنید و ساعت تمرین رو به حساب بیارید.در طی تمرین هم حواستون باشه که ضربان قلب از  100 ضربه پایین‌تر نیاد و از 150 تا 160 هم بالاتر نره.

ب: یکی از ترفندهای بالا موندن ضربان قلب اینه که هر وقت حس کردین ضربان کاهش پیدا کرده به مدت سی ثانیه به خودتون فشار حداکثری بیارین تا ضربان بالا بره.

پ: طبیعیه که تعریق تو این روش تمرین شدیده. در نتیجه بدن به سرعت دچار کم آبی یا دهیدراسیون میشه و الکترولیت از دست میده، یک راه‌کار که خودم انجام میدم و روی بدن من جواب میده، اینه که بعد از تمرین، تا اونجا که ممکن باشه بدنم رو پرآب می‌کنم. گاهی بعد از تمرین تا ده دوازه لیوان مایعات می‌خورم، البته به فاصله و اندک اندک و مایعات حاوی الکترولیت. در مورد این نوشیدنی‌ها بعدن خواهم نوشت، ولی یکی از بهترینهای من اینه: یه لیوان آب جوش، یک قاشق غذاخوری عرق نعنا یا عرق پونه و یا عرق کوتکوتو، گیاهی که در شمال ایران وجود داره و دو قاشق غذاخوری هم آب لیمو ترش تازه.

ت: در حین تمرین در هر ساعت باید آب و الکترولیت از دست رفته جبران بشه. اگر با دوچرخه هستید که قمقمه داره و اونو با آب پر کنید و یه سر قاشق نمک و یه قاشق شکر و یه استکان آب پرتقال یا یک چهارم استکان آب لیمو هم بریزید داخل قمقمه. یه قمقمه دوچرخه برای دو ساعت تمرین کافیه. در حال دویدن نمیشه قمقمه هم دست گرفت. من یه شیشه پلاستیکی کوچیک به اندازه‌ی شیشه شربت سینه مثلن، پر می‌کنم از آب پرتقال و نمک و شکر به اندازه‌هایی که گفتم. آب که توی شهر همه جا هست، آب رو که خوردین، یه قلب از اون شیشه هم بخورین.

ث: خانمهای ورزشکار هم کافیه ضرایب‌های گفته شده رو بیست و پنج درصد کاهش بدن برای تمرینشون.

ج: طبیعیه که این تمرین برای افرادی طراحی شده بدنشون به فشار تمرین سخت عادت داره. اگر به این روش تا حالا تمرین نکردین، روش کار برای شما به این ترتیبه که ضریب‌ها رو با توجه به توان خودتون کاهش بدین، و یا شاید افزایش...


روش تمرین 1



    خیلی از کسانی که می‌شناسم و سالهاست ورزش می‌کنن، روش درست تمرین برای منظور خاصی رو بلد نیستن. خیلی از اونها هر هفته مثلن توچال رو هم صعود می‌کنن، اما بیست کیلو اضافه وزن دارن و حجم ماهیچه‌ای خوبی ندارن.
    برنامه‌ی تمرینی باید دو ویژگی مهم داشته باشه، اول شامل تمام اهداف بشه و دوم این که فرد به برنامه‌ش پایبند باشه. مثلن اگر شما می‌خواین برای بالا بردن اسقامت بدن تمرین کنین، باید برنامه‌ی درستی طراحی کنین و به اجراش هم پایبند باشین.
    یکی از برنامه‌های تمرین با دوچرخه برای افزایش توان قدرتی-استقامتی بدن از مبتدی تا پیشرفته که خودم طراحی کردم به این ترتیب هست:
    مبتدی:
    2-15-15-30
    سی کیلومتر-پانزده کیلومتر سرعت متوسط هر ساعت-پانزده دقیقه استراحت در هر ساعت-دو ساعت زمان تمرین
    متوسط 1:
    2-10-20-40
    چهل کیلومتر-بیست کیلومتر سرعت متوسط هر ساعت-ده دقیقه استراحت در هر ساعت-دو ساعت زمان تمرین
    متوسط 2:
    3-10-20-60
    شصت کیلومتر-بیست کیلومتر سرعت متوسط هر ساعت-ده دقیقه استراحت در هر ساعت-سه ساعت زمان تمرین
    پیشرفته :
    4-5-20-80
    هشتاد کیلومتر-بیست کیلومتر سرعت متوسط هر ساعت-پنج دقیقه استراحت در هر ساعت-چهار ساعت زمان تمرین
    حرفه‌ای:
    4-0-25-100
    صد کیلومتر-بیست و پنج کیلومتر سرعت متوسط هر ساعت-بدون استراحت-چهار ساعت زمان تمرین

    پی‌نوشت:
    1- این تمرین برای افرادی طراحی شده که ورزش می‌کنن، مثل همون دوست من که هر هفته کوه میره.
    2- گذر از یک مرحله به مرحله‌ی بعد به خود ورزشکار بستگی داره. ممکنه یک نفر بتونه در عرض چند ماه تا مرحله‌ی پیشرفته و حتا حرفه‌ای هم جلو بره.
    3- این تمرین باعث کاهش شدید وزن میشه. در نتیجه بهتره فرد ورزشکار مصرف پروتئین و کالری روزانه رو افزایش بده.
    4- بهتره یه جاده‌ی خلوت صاف و بدون شیب پیدا کنین یا مثلن یه پارک بزرگ که مسیر چهار پنج کیلومتری آسفالت داشته باشه و هر روز همون جا تمرین کنین که مسیر رو خوب بشناسین و حواستون به موانع و گل و بلبل و در و دیوار نباشه و کامل روی تمرین متمرکز باشین.
    5- و از همه مهمتر باید هر روز تمرین کنین. هر روز و بدون هیچ بهانه‌ای...

لذت کوهنوردی در سرمای زمستان توچال


بر خلاف پارسال که دی ماه توچال خیلی سرد بود، امسال بهمن ماه خیلی سرد شده، حتا سردتر از پارسال. هشتم بهمن دمای هوای قله به منفی بیست درجه در شب و اوایل صبح رسید و همین سرما با اندکی کاهش تا شب ادامه پیدا کرد. معمولا در طی روز هوا گرمتر میشه، ولی باد در برخورد با برفهای بالای کوه به شدت سرد میشد و هوای مه‌دار، چنان سرمایی رو به تن آدم وارد می‌کرد که استخونای بدن می‌خواست منفجر بشه. البته کوهنوردی در این هوا، با این که خیلی خیلی خطرناکه، اما بسیار لذت‌بخشه. کمترین خطر، سرمازدگی و بالاترین خطر، احتمال گم شدن در هوای مه‌آلود کوهستانه، بر خلاف تصور خیلی‌ها، تلفات هر سال توچال بسیار بالاست، کسانی که به کوهستان و آب و هوای بسیار متغیرش در زمستان آشنایی ندارن و از اون بدتر، بدون تجهیزات و لوازم مناسب اقدام به کوهنوردی می‌کنن، همون کسانی هستن که شوربختانه در صف اول تلفات قرار می‌گیرن؛ کوهستان بسیار زیبا و دوست داشتنیه، اما بسیار وحشی و خطرناک هم هست. در فیلم دوم، ساعت 8:30 صبحه و من در ارتفاع حدودا 3500 متری هستم و دمای هوا هم در حدود منفی 17 درجه هست. هر چی لوازم باتری‌دار داشتم از کار افتاده بود که اینجا موبایل هم از شدت سرما یه دفعه خاموش شد. بطری آب یخ زده بود، آب جوش داخل فلاسک تقریبا خنک شده بود و خرما و شکلات و کشمکش‌های توی جیبم هم تبدیل به سنگ...