ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
1 - یه کمدین امریکایی هست به نام لوییس سی.کی. من از این شخصیت خیلی خوشم میاد، یعنی شخصیتی که موقع اجرا روی صحنه بروز میده. به سادگی و با لودگی میگه من آدم تنبلی هستم، کثیفم، یه وقتایی دلم میخواد یکیو بکشم، به خدا گیر میده، به یهودیا گیر میده که به خاطرش تو امریکا رسما خِشتک پرچم میکنن و غیره... اما نکتهی مهم تو حرفایی که میزنه، یه نقد بسیار ظریف اجتمایی از شرایط حاکم بر جامعه هست، در واقع ایشون بر خلاف کمدینهای وطنی که فقط بلدن ادای علی دایی و فردوسیپور در بیارن، یک ساعت و با ظرافت تمام، بسیاری از انتقادهای اجتماعی خودشو در قالب طنز و با لحنی شیرین و البته بسیار بسیار بیادبانه!بیان میکنه.
2- 400 نفر از آقایون و خانمهای چهرهی فرهنگی، نامه نوشتن و امضا دادن در حمایت از دستفروشان در مترو، پرسش من از این عزیزان و متفکران اجتماعی و فرهنگی و هنری و غیره...! اینه که کدومتون هر روز صبح با چشمای خوابالو و هر شب خسته و کوفته سوار مترو میشین و مجبورین نعرههای فروشندگان و لگدمال شدن پاهاتون رو و کثیف شدن لباستون از کیسههای گندهی اونا رو تحمل کنین؟ اصولا شما با وسایل حمل و نقل عمومی رفت و آمد میکنین؟ از آلودگی هوا چه خبر؟
3- بر اساس مصوبۀ شورایعالی انقلاب فرهنگی که دستور فرمودن دیگه نباید از واژهی شراب در کتابها استفاده بشه، ما میگیم چشم، فقط یه رونوشت هم بدین به خواجهی شیراز که یه فکری به حال دیوانش بکنه و ورژن بعدیشو بدون شراب بده بیرون، حالا می و ساقی و قدح و ایناش هیچی...
میفرماد:
شرابی تلخ میخواهم که مردافکن بود زورش که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
4- حالا تصور بفرمایید اتفاقات بالا که عرض شد در امریکا افتاده بود، بعد آخر هفته رفتن به اجرای لوییس سی.کی حالی میداد خدایی...
الحاقیه: در ضمن تفاهممون مبارکا باشه،
و در پایان...
مِی خور که شیخ و زاهد و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر می کنند