پیش از آغاز، نخست مقالهی دکتر حسابی پیرامون توانایی زبان پارسی رو بخونید.
و اما؛ شوربختانه امروز زبان پارسی در مقایسه با زبان انگلیسی و عربی خیلی عقب افتاده که به نظر من مهمترین دلیل رسانهها هستن. به گستردگی در روزنامهها و به ویژه تلویزیون، واژههای بیگانه به خورد مردم داده میشه و بدتر این که هیچ ارادهای هم برای دگرگونی در این نگرش وجود نداره؛ و فکر میکنم مهمترین دلیل خواست حکومت باشه و این که زبان عربی زبان دین مردم ایران و زبان مقدسیه. بر همین اساس در قانون و احکام هم که ریشه از دین گرفته، به فراوانی واژگان بیگانه وجود داره. فرض کنیم روزی قرار باشه واژههای مربوط به دادرسی و دادگاه و از این دست رو پاکسازی کنیم. ناممکن نیست، اما کاری بس توانفرساست.
همین واژگان دادگاه و دادگستری و دادرسی و ... و نیز شهرداری و دانشگاه و فرمانداری و ... رو هم که امروز استفاده میکنیم، روزگاری به جای اینها، واژگان دیگری به خوبی و به محکمی بین مردم جا افتاده بود، ولی به خواست حکومت وقت و یا به هر دلیل دیگری، اینها رواج پیدا کرد. حالا به ضرب و زور رضا خان بوده و یا هر دلیل دیگری، کار بدی صورت نگرفته و زبان رو از چندین واژهی بیگانه پالایش کرده. حتا تا چند وقت پیش واژهی هلیکوپتر به خوبی رواج داشت، کامپیوتر رواج داشت، اما امروز به همون خوبی و به همون محکمی، بالگرد و رایانه رواج داره و همه ازش استفاده میکنن. پس امکان پاک کردن این واژههای به خوبی جا افتاده هم هست، اگر روزی، کسی به جای تلویزیون واژهی مناسبی پیشنهاد کنه، هم باید پذیرفت و هم باید استفاده کرد تا بین مردم هم جا بیافته و رواج پیدا کنه. نباید به سادگی گفت چون همه استفاده میکنن، پس دیگه نیازی نیست. به نظر من این جز تنبلی چیزی دیگهای نیست.
از طرفی به هیچ روی پسندیده نیست که کار گذشتگان رو به سادگی نادیده بگیریم، روزگاری فردوسی بزرگ، و روزی هم دهخدا، دکتر حسابی و هزاران اندیشمند دیگه بودن که زبان ما رو از گزند بیگانه نجات دادن. چرا امروز به این اندیشه رسیدیم که کار اونها قدیمی شده و مال روزگار خودشون بوده؟ این چه تفکر اشتباه و سادهانگارانهایه که شوربختانه بین افراد دانش آموخته و اهل اندیشه، بیشتر هواخواه داره؟
به هیچ روی پذیرفته نیست که این فکر رو بپذیریم که واژهای، چون در زبان ما رواج پیدا کرده، پس دیگه پارسی شده. اون واژه برای همیشه بیگانه هست و وارداتی و به عنوان وامواژه ازش استفاده میشه.
کار به جایی رسیده که حتا برای واژههایی که برابری هم وجود داره، از واژهی بیگانه استفاده میشه. برای نمونه در برگردانهای علمیتخیلی، همه از واژهی سفینه استفاده میکنن، چرا؟ وقتی فضاپیما، فضا ناو و ... هست، چرا از واژهی بیگانهی سفینه استفاده میشه؟ چرا به جای منظومهی شمسی از سامانهی خورشیدی استفاده نمیشه؟ و خیلی چراهای دیگه از این دست. هنگامی که خودمون رو پابسته به استفاده از واژگان زبان خودمون نمیبینیم، نتیجه اینه که برای خوشامد خواننده و با این برهان که این واژه جا افتاده، ازش استفاده میکنیم. این نگرش به هیچ روی پذیرفتنی نیست.
اما در مورد وامواژه، برخی واژهها رو از زبانی وام میگیریم. این کاملن طبیعیه، همهی زبانها وامواژه دارن. در زبان انگلیسی هم از زبان پارسی وامواژه هست، بازار و کباب و ...؛ از عربی هست، از همهی زبانها هست، به عبارتی اگر لاتین رو از انگلیسی دربیاریم، شاید چیز زیادی ازش باقی نمونه، دست کم در مورد واژگان علمی.
نکتهی دیگه در مورد نگارش زبان پارسی هست. بیگمان حرفها یا نویسههای امروزین پارسی کاستیهای زیادی داره، اما ما همین داشتهمون رو هم پاسداری نمیکنیم. زبان ما دارای 32 نویسه هست و باید تمام واژگان رو با همینها بنویسیم. مگر "بازار" که وارد زبان انگلیسی شده رو به همین ریخت و با نویسهی ما مینویسن، با نویسههای زبان انگلیسی نوشته میشه. پس، در نوشتار پارسی، ء، ئ، إ، أ، ؤ، ئـ و نیز تنوین وجود نداره و هر چه که با اینها نوشته بشه اشتباهه. اگر از وامواژهای استفاده میکینم، باید با نویسههای زبان خودمون بنویسم. همچنین باید دستور زبان خودمون رو خوب بلد باشیم. منظورم مردم کوچه بازار نیست، اصحاب رسانه در خط نخست هستن. هنگامی که در روزنامه و تلویزیون، دکتر و مهندس میگن "ورود پیدا کردن"، خب مردم عادی هم این اشتباه رو از زبان آقای دکتر و مهندس میشنون و میپذیرن و استفاده میکنن. هنگامی که در زیرنویس تلویزیون نوشته بشه "شادیاش" به جای "شادیَش"، یه بچه مدرسهای هم دچار همین اشتباه خواهد شد.
بر این باورم که زبان پارسی بسیار توانمند هست. دوستی گفت شما نمیتونی متنی بنویسی که به تمامی پارسی باشه و همه اونو بفهمن، ولی فردوسی بزرگ بیشتر از هزار سال پیش و زمانی که زبان عربی زبان رسمی ایران بود، این کار رو بزرگوارانه به انجام رسوند. بر این باورم که باید به توانایی زبان خودمون ایمان داشته باشیم؛ و هم این که زبان عربی رو به عنوان زبان دین و زبان انگلیسی رو به عنوان زبان قالب و نیز زبان علمی جهان بپذیریم.
پس از پایان، سخن سردبیر شمارهی سوم فصلنامهی "فصل و علم و خیال" رو هم بخونید.