نوشتهها، ترجمهها و اندکی از اندیشههای پراکندهی من
نوشتهها، ترجمهها و اندکی از اندیشههای پراکندهی من
زمانی که من در دورهی راهنمایی به مدرسه میرفتم در اوایل دههی 60، در زمستان دست کم سالی سه چهار بار از روی پشت بام برف حسابی پارو میکردیم، و دست کم سالی سه چهار روز هم مدارس تهران به دلیل بارش سنگین برف تعطیل میشد. امسال بعد از گذشت سه دهه، برف رو باید تنها روی کوه دید و برای لمس برف، باید رفت بالای کوه. دهی 70 که به کوه میرفتم، از شیرپلا به بالا به راحتی سه چهار متر برف بود و حتا بیشتر، برف دست کم تا اواخر تیر و اواسط مرداد ماه اون بالا بود. امروز یخچالهای دماوند و علم کوه از نصف هم کمتر شده. این تنها وضع کشور ماست. جدای از دورههای خشکسالی، و جدای از شلوغی تهران و زیاد شدن آدمها، که همین باعث گرم شدن زیست محیطی میشه، در کل هوا به سوی گرمی رفته، نتایجش رو همه شاهد هستیم، تابستان گرمتر و زمستان خشک و بی بارش.
چه باید کرد؟ آیا کاری از دست ما برمیاد؟ آیا فناوری میتونه کمک کنه که از این وضع نجات پیدا کنیم؟ 
فرضیههای گوناگونی پیرامون وضع آیندهی زمین بیان شده. بعضی افزایش
فزایندهی گرما رو پیش بینی میکنن و برخی میگن زمین تا یه جایی گرم میشه و
بعد انگار که عطسه کرده باشه، یه دوره سرما و عصر کوچک یخبندان آغاز میشه.
کسی به درستی نمیدونه، ولی به فرض این که به همین ترتیب گرم شدن ادامه
داشته باشه، در کمتر از 50 سال آینده، قطب شمالی در کار نخواهد بود، مقدار
خیلی زیادی از یخهای به ضخامت چند کیلومتری و چندین هزار سالهی قطب جنوب آب میشه، اقیانوس منجمد شمالی که بیشترش در بیشتر سال یخ زده هست، تبدیل به آب آزاد خواهد شد، نوار شمالی زمین شامل گرینلند و شمال کانادا و آلاسکا و سیبری، به سوی معتدل شدن خواهد رفت، بسیاری از جزایر کم ارتفاع اقیانوس به زیر آب خواهد رفت و بسیاری از سواحل هم به همین ترتیب که بیشترشون متعلق به کشورهای جهان سوم هست و البته یکی دو تا کشور ثروتمند هم مثل هلند نابود شده و به زیر آب میره؛ و موارد بسیار دیگه. حالا چه کسی سود خواهد کرد از این تغییرات؟
امریکا ادعا کرده به رهبری اونها، 190 کشور توافق کردن که روند گرمایش رو تا حد زیادی متوقف کنن. چین و هند که بیشترین تولید آلایندههای مرتبط با گرمایش رو دارن، اصولا هیچ چیزی رو نه به درستی قبول کردن و نه به درستی زیر بار هیچ توافق حقوقی رفتن، چون اصولا این توافق بار حقوقی نداره و همه داوطلبانه قبول کردن که یه کارایی بکنن. توجه کنید که بیشترین سود رو از گرمایش زمین کشورهای شمال خواهند برد. اول همین امریکا که با گرم شدن شمال، تبدیل به بزرگترین کشور با منابع نفتی میشه. امروز به دلیل سرما، استخراج نفت در اون سرزمینهای یخ زده هم سخته و هم گرون، اگه اونجا گرمتر باشه، منابع بسیار گستردهی نفت و گاز و احتمالا کلی منابع کانی هم نصیب اونا میشه. همین مطلب در مورد کانادا و روسیه هم صادقه. مهمتر این که در صورت آب شدن یخهای اقیانوس منجمد شمالی، راه خیلی خیلی کوتاهتری برای عبور و مرور کشتیها باز میشه که بیشتر از همه به نفع روسیه هست و بعد به نفع هر کشوری که اون بالا منافعی داره. نفت و گاز و منابع عظیمی که از زیر برف و یخ میاد بیرون، به راحتی قابل استخراج و قابل انتقال میشه. همین مطلب در مورد قارهی بزرگ و بی صاحب قطب جنوب هم صدق میکنه. خدا میدونه اونجا چه منابعی خوابیده،حالا اون زمینها به کی میرسه؟ خب طبیعیه هر کشوری که زورش بیشتره، مطمئنا به آنگولا و کامرون و حتا ایران و عربستان و مثلا لهستان سهمی نمیرسه. بین روسیه و آمریکا و انگلیس و دار دستهی خودشون تقسیم میکنن.
توجه بفرمایید که چه سود عظیمی در گرمایش هست، و تمام سود متوجه کشورهایی
هست که خطر زیادی متوجه اونها نیست و تمام خطر متوجه کشورهایی هست که سودی
در گرمایش ندارن و اصولا نقش زیادی هم در روند گرمایش ندارن. تمام قارهی
افریقا به اندازهی یک دهم تنها کشور چین در گرمایش نقش نداره، حتا شاید
کمتر؛ شاید 100 کشور به اندازهی یک دهم امریکا در گرمایش نقش نداشته باشه
ولی بیشترین خطر متوجه همونها هست. خب حالا چند درجه هوا گرم بشه و چند تا
جزیره بره زیر آب، چند تا شهر بزرگتر هم تا یه جاهاییشون آب بیاد بالا، زیاد مهم نیست.
همیشه به این فکر میکنم
که چه حیف زمانی که شهر اسکندریه نابود شد و تمام حاصل دانش بشر تا اون لحظه هم
از بین رفت و اگه نرفته بود، شاید ما هزار سال زودتر به سطح پیشرفت فناوری
امروز رسیده بودیم. مثلا اگه جنگهای صلیبی رخ نداده بود و یا حملهی مغول، و
خیلی از جنگها که باعث عقب افتادن روند پیشرفت تمدن و رشد فناوری شد. اما به
این هم فکر میکنم که اگر زودتر به سطح رشد فناوری امروز رسیده بودیم،
شاید زودتر هم نابود شده بودیم و من امروز اینجا ننشسته بودم که این مطلب رو بنویسم...