خرده اندیشه

نوشته‌ها، ترجمه‌ها و اندکی از اندیشه‌های پراکنده‌ی من

خرده اندیشه

نوشته‌ها، ترجمه‌ها و اندکی از اندیشه‌های پراکنده‌ی من

مصاحبه با آیزاک آسیموف


مصاحبه با آیزاک آسیموف

برگردان: محمد علیزاده

هر چیزی که نوشتم به منظور روشنگری بوده است، حتا داستان‌های علمی‌تخیلیم.
                                                                                                                                                                         آیزاک آسیموف – دسامبر 1985


آیزاک آسیموف (1920 – 1992)

  خبرنگار: مجله‌ی تایم شما را همچون بیماری درمان‌ناپذیر که به توضیح و توصیف بیش از حد دچار هستید به خوانندگان معرفی کرده. آیا این مهمترین بخش کار شماست، فهمیدن درست یک مطلب و انتقال درست این فهم به خواننده؟
  آیزاک آسیموف: بله، درسته. هر چیزی که من می‌نویسم به قصد آموزش و روشن‌گری هست، حتا داستان‌های علمی‌تخیلی‌ای که می‌نویسم. نه به این معنی که بخوام خواننده متوجه این موضوع باشه، ولی هدف و منظور من اینه.
  خ: مشخصه که شما روشی برای توضیح موضوعات دارید. آیا طبیعت شما این جوریه یا با کار زیاد به این مهم دست پیدا کردید؟
  آ.آ: ظاهرا که به طور ذاتی این طوری هستم، چون برای فهم یک مطلب، یک روش کلی دارم به این ترتیب که اونو به ساده‌ترین شکل ممکن برای خودم توضیح میدم. احساس می‌کنم این روش چون برای من پاسخ میده، به درد همه هم می‌خوره.

 
ادامه مطلب ...

سه قانون روباتیک آسیموف

هر چند پرسه زدن توی یو.تیوب و فیس.بوک رو به شدت وقت تلف کردن می‌دونم، اما گاهی چیزهای نابی پیدا میشه که واقعا ارزش داره، مثل این ویدئو که فکر کنم مال 60، 70 سال پیش باشه و در اون آسیموف سه قانون معروف روباتیک خودش رو شرح میده. ای کاش 20 سال بیشتر زنده می‌موند و 100 تا کتاب دیگه هم می‌نوشت.



یِادبود آیزاک آسیموف در روز جهانی ایدز



یادبود آیزاک آسیموف در روز جهانی ایدز


   ده سال پس از مرگ آسیموف، همسرش جنت آسیموف اتوبیوگرافى او با نام "زندگی خوبی بود" را ویرایش کرد و در آن اشاره نمود که مرگ همسرش در اثر بیماری ایدز بوده که در طی انتقال خون در هنگام عمل جراحی قلب به آن دچار شده بود.




آنها از من می‌پرسیدند: "تو مگه به بشقاب پرنده اعتقاد نداری؟ مگه به تله‌پاتی اعتقاد نداری؟ فضانوردای باستانی چی؟ مثلث برمودا رو هم میگی الکیه؟ زندگی بعد مردن پس چی؟"
و من پیوسته پاسخ می‌دادم: "نه، نه، نه، نه، بازم نه."
یکی از آن کلیساروهای سخت مذهبی که از پاسخ‌های منفی من به شدت برانگیخته شده بود گفت: "اصلا تو به چیزی هم اعتقاد داری؟"

گفتم: "آره، من به مدرک باور دارم، به مشاهده و بررسی باور دارم، به سنجیدن و استدلالی که توسط ناظرهای مستقل تایید شده باشه. من به چیزی اعتقاد دارم که برای اون مدرک و شاهد وجود داشته باشه، مهم هم نیست چقدر مسخره و دور از ذهن باشه. البته هر چقدر هم که یه چیز مسخره‌تر و دور از عقل‌تر باشه، شواهد برای وجودش باید محکم‌تر و قطعی‌تر باشه."


"ذهن ولگرد" 1983




بازی ادامه دارد...

...Life Continues
:Isaac Asimov
.In life, unlike chess, The game continues after checkmate



.